محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - هفته پیش با توجه به شکستهای دنبالهدار سریالهای تلویزیونی و ناتوانی سالهای اخیر تلویزیون، درباره رقیب جدید و قوی این سالهای رسانه ملی، یعنی پلتفرمهای نمایش خانگی، حرف زدیم. در انتهای آن مطلب، اما به افت یکیدوماهه اخیر برنامهسازی و سریالسازی شبکه نمایش خانگی اشارهای شد که در هفته گذشته یکی از بارزترین نمودهای آن در سریال «جزیره» ترند شد.
خانم میترا حجار که در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد از او بهعنوان سوپراستار احتمالی سالهای آینده یاد میشد و در آثار بزرگانی مثل مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی و علیرضا داوودنژاد نقشآفرینی کرد و در روزهای اوج ابوالفضل پورعرب و هدیه تهرانی، با آنها همبازی بود، حالا که در یک سیر نزولی تدریجی در ۲ دهه اخیر به بازی در سریال سیروس مقدم و همبازیشدن با امیر مقاره، خواننده گروه ماکانبند، رسیده است، در سکانسی از این سریال برای گفتن ۳۰ ثانیه دیالوگ، زحمت حفظ نکشیده است و دیالوگ را از روی فیلمنامه روی میز مقابلش میخواند و در خواندن همان یک خط هم تپق میزند؛ تپقی که آقای مقدم در آن حوصله کاتدادن نداشته و ادامه سریال در همان برداشت ادامه یافته است تا روی میز تدوین جفتوجور شود، اما این اتفاق هم نیفتاده است و ما ۲ دیالوگ را با محتوای یکسان با ۲ شکل متفاوت چینش کلمات میشنویم.
مروری بر تجربه بازیگری چهار خواننده کشور | جذب مخاطب به هر قیمتی
شاید این سوتی آنقدر بزرگ و توی چشم بود که راحت برای هر مخاطب نهچندانحرفهای تشخیص داده میشد. اما اگر کمی با تدوین و اصول اولیه فیلمبرداری آشنا باشیم، از این سوتیهای فنی در هر قسمت یک سریال، بیش از سهچهارتا میتوان پیدا کرد. شکستن خط فرضی و بههمخوردن راکورد آکساسوار صحنه و لباس بازیگران امری عادی در خیلی از ساختههای شبکه نمایش خانگی است.
درست است که اوضاع تلویزیون هم اصلا بهتر نیست، اما تفاوت پلتفرمها با تلویزیون در این است که مردم برای اشتراک پلتفرمها پول هزینه کردهاند و هزینه اینترنت را هم برای تماشای هر قسمت سریال میدهند و قرار است که محصولاتی باکیفیت فنی و هنری بهتر و ممیزی کمتر ببینند. این روزها، اما «میدان سرخ»، «جزیره» و «نیسان» در حال پایینکشیدن کیفیتهای سریالسازی شبکه نمایش خانگی با سرعت و قدرتی غریب هستند. هرچه که با «قورباغه» و «زخم کاری» و «همگناه» رشته شده بود و مردم بعد از مدتها عادت کرده بودند سریالهای ایرانی خوب ببینند، این روزها پنبه شده است.
سریالهای درخشان قبلی شبکه نمایش خانگی علاوه بر بازیگر سرشناس و کارگردان نامدار، قصه قوی و جذاب و کیفیت فنی بالایی هم داشتند که پیشتر در تلویزیون ندیده بودیم. در سریالهای جدید، اما همهچیز آنقدر دمدستی برگزار شده است که میتوان بعضی سریالهای تلویزیون را از آن بهتر دانست.
«میدان سرخ» که قرار بود اثری گنگستری با خردهپیرنگهای عشقی و خانوادگی و جنایی باشد، در سادهترین کار، یعنی معرفی بهدور از کلیشه شخصیتها و انداختن چنگ قصه به ذهن و روح تماشاچی، ناموفق بوده است. «جزیره» انگار کارمند-بازیگرانی استخدام کرده است که به دیدهشدن بازیگر-خواننده ماکانبند کمک کنند و سیروس مقدم هم در آن به تنظیمات کارخانه خود پیش از تنابنده برگشته است.
«نیسان آبی»، اما در کمال تعجب با وجود گرهخوردن به نام منوچهر هادی، از آن ۲ سریال دیگر یک سروگردن بالاتر است. زیرا حداقل یکیدو صحنه خندهدار در هر قسمت دارد. اما خب اصلا فکر نکنید که چیزی بهتر از «گیسو» و «دل» انتظار شما را میکشد. تنها امید را میتوان به حسن فتحی و «جیران» داشت که کار را بهاصطلاح دربیاورد و نشان دهد که هنوز میتوان به ظرفیت زیاد شبکه نمایش خانگی در تولید آثار متفاوت نمایشی امیدوار بود.